1403-09-01 تیم LIVE TSE
معامله گر منضبط – روانشناسی معامله گری
1402-03-15 مجتبی لطیفی
مقدمه
معامله گر منضبط به چه معنی است؟ تبدیل شدن به معامله گر منضبط، از لحاظ رفتاری چه کمکی به فرد در بازار میکند؟ در واقع معامله گر منضبط به معنی تغییر آگاهانه عقاید بهصورت برنامه ریزی شده است که بتوان آن را تبدیل به یک مهارت فردی کرد و هر زمان از آن استفاده کرد. این مقاله اقتباسی از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس، روانشناس حوزه مالی رفتاری است.
معامله گر منضبط کیست؟
منظور از “انضباط” یادگیری نحوه کنترل آگاهانه فرد است. منضبط بودن ویژگی ذاتی نیست بلکه اکتسابی است و میتوان آن را به وجود آورد. منضبط بودن یک سرمایه ذهنی است که از تغییر باورها به وجود میآید. انضباط به تغییر ذهن، باورها و درک فرد از شرایط کمک بسزایی میکند، چرا که در آن معاملهگر با اختیار و انتخاب خود، مستقیماً به سمت مدیریت ذهن حرکت میکند. «مطالعه مقاله مدیریت ذهن پیشنهاد میشود»
در مقالات گذشته اشاره شد که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای، نیاز است تا فرد باورهای مرتبط با بازار را تغییر دهد، این تغییرات به فرد کمک میکند تا دیدگاه متفاوتی نسبت به بازار داشته و با احساسات بازار بهتر ارتباط برقرار کند. معاملهگر منضبط کسی است که با انتخاب خود، باورهای غیر مرتبطش با بازار را حذف کرده و سپس به ایجاد باورهایی همجهت با بازار اقدام میپردازد.
همچنین میتوان به ویژگیهای منضبط بودن نیز اشاره کرد، به دلیل اینکه فرد با انتخاب آگاهانه خود در این مسیر قدم میگذارد، راحتتر میتواند با ناراحتی های ناشی از حذف یک باور و عادت مرتبط با آن سازگار شود. بهعنوان مثال افراد تازه وارد شده به بازار یا کسانی که در بازار متحمل ضرر و زیان شدهاند، معمولاً میگویند که بازار در حال کنترل است و بهصورت دستوری قیمت جا به جا میشود که اینیک باور اشتباه و غیر مرتبط با ماهیت کلی بازارهای مالی است. با حذف کردن و کنار گذاشتن یک باور اشتباه، فرد دیگر نمیتواند پشت این جمله پنهانشده و برای ضررهای خود از این بهانه و برچسب استفاده کند، زمانی که فرد یاد میگیرد چگونه باورهای خود را عوض کند، شروع به یادگیری مباحث رفتاری، تکنیکالی،فاندامنتالی و اقتصادی کلان و… میکند تا بتواند با شناخت و تسلط هر چه بهتر بازار، رفتار خود را کنترل کرده و تبدیل به یک معامله گر منضبط شود.
تکنیکهایی برای تبدیل شدن به معامله گر منضبط
یکی از تکنیکهای مفید که میتوان به فرد در رسیدن به «معامله گر منضبط» کمک کند، تغییر آگاهانه است. در واقع تغییر آگاهانه، هدایت کردن آگاهانه ذهن به سمتی است که بیشترین نفع شخصی فرد در آنجا قرار دارد. یعنی همان انرژیهای مثبت که باعث میشود انرژیهای منفی اثری بر فرد نگذارد. به چالش کشیدن وضع فعلی و خروج از منطقه امن، شناخت و تغییر باورها در زندگی مستلزم خواستن آگاهانه است. برای اینکه معاملهگر بتواند در باورهای خود تغییر ایجاد کند، ابتدا باید بخواهد که تغییر کند، باید بخواهد که از چرخه ضرر خارج شود تا سپس در مسیر تغییر قرار بگیرد.
زمانی که معاملهگر میپندارد که انرژی فکری به هر جهتی که او بخواهد هدایت میشود، این انرژی سر انجام به تغییر عقاید حاصل میشود. انتخاب فرد برای تغییر، باعث پدیدار شدن انرژی فکری در ذهن و تغییر رفتار میشود.
تضاد بین باورهای قدیمی و باورهای جدید است که باعث به وجود آمدن احساساتی همچون ناراحتی، سرخوردگی، افسردگی و… میشود. عبور از این احساس ناراحتی حاصل از تضاد، با تغییر عقاید و باورهای قدیمی آسانتر است. بعد از ایجاد تغییرات در اولین باورهای قدیمی، تغییر دادن باورهای ذهنی و عقاید، تبدیل به یک مهارت فردی میشود و همین عامل موجب تغییر در باورهای دیگر فرد نیز میشود.
همچنین یکی دیگر از تکنیکهای تأثیرگذار در اعمال تغییر بر باورها و عقاید، نوشتن است. تغییر باورها از تمایل به تفکر ناشی میشود. نوشتن افکار، قویترین تکنیک برای بروز افکار و گرفتن نتیجه موردنظر است. یک نوشته، نسخه فیزیکی و قابل شهود از باوری است که در ذهن جریان دارد. نوشتن در مورد یک موضوع خاص یا یک باور و عقیده خاص، تفکر فرد را هدایت و متمرکز میکند و دستورات لازم را به سایر تنظیمات ذهن میدهد.
خودآگاه انسان، اطلاعات را با نوشتن از حالت غیر فیزیکی خارج میکند و آنها را ملموس جلوه میدهد تا ذهن انسان بتواند نسبت به آنها تأثیر بپذیرد. بهعنوان مثال از خود سؤال کنید و صبر کنید تا در خودآگاهتان ظاهر شود، خودآگاه نوشتهها و تفکرات را در قالب باورهای جدید پذیرفته و آن را در محیط ذهنی مینویسد و بهعنوان واقعیت جدید قبول میکند. نوشتن باعث افزایش خلاقیت شده و این افکار باعث تغییر چهره ذهنی معاملهگر میشود.
معاملهگر چگونه شروع به تغییر کند؟
برای اینکه فرد بتواند تبدیل به معامله گر منضبط شود، ابتدا باید مسیر مورد نظر را به مرحلههای کوچکتر تبدیل کرده و سپس با انجام دادن آنها تبدیل به فردی منضبط شود. مراحل زیر مسیری برای تبدیل شدن به معامله گر منضبط است.
1- فهرستی از کارهایی که علاقهای به انجام آنها ندارید و یا فکر میکنید که نمیتوانید انجام دهید، آماده کنید.
2- بر اساس کمترین تأثیر بر روی زندگی خود مرتب کنید.
3- با مثبتترین بیان ممکن بگوید و بنویسید که آگاهانه تصمیم به انجام آن کار گرفتهاید.
4- یک برنامه منظم برای خود بچینید تا این کار را انجام دهید.
5- هر بار که وقت انجام آن کار میشود و تلاش میکنید به برنامه عمل کنید، تمام حس و حال و احساساتی چون دلیلتراشی، بهانه آوردن، مقاومت و… را بنویسید.
6- بر روی انجام کار تمرکز کنید و بیشترین میزان انرژی را برای تکمیل کار مورد استفاده قرار بدهید.
بعد از انجام این کار دوباره به سراغ لیست اولیه بروید و شروع به انجام بقیه موارد کنید. انجام این کار در قالب خاطره مثبت و انرژی مثبت در ذهنتان ذخیره خواهد شد و باعث میشود که با انجام دادن بقیه موارد احساس موفقیت کرده و انرژی بیشتری برای انجام باقی موارد به دست بیاورد. با به دست آوردن انرژی بیشتر و انجام این کار لیست اولیه کوتاهتر شده و بیشتر احساس رضایت میکند و میتوانید به مدیریت ذهن رسیده و احساس رضایت کسب کنید و به تبدیل به معامله گر منضبط شوید.
همچنین تأکیدهای مثبت، جملات سازندهای هستند که میتوانند برای تغییر باورهای ذهنی به فرد کمک کنند. جملات سازنده اگر نوشته شوند تأثیر دوچندانی در تغییر باورها دارند. فهرستی از باورها و عقایدی که میخواهید در بازار داشته باشید را تهیه کنید و روزانه آن را مطالعه و انجام دهید. لیست زیر یک نمونه مثال برای این موضوع است.
1- من هر روز برای رسیدن به نقطه بهینه ورود صبر میکنم.
2- من هر زمانی که لازم باشد، باورهای خود را مورد بازبینی قرار خواهم داد.
3- من به توانایی خود در رسیدن به سود مستمر از بازار اعتقاد دارم.
4- من پتانسیل تغییر عقیدههای متضاد با بازار و تبدیل به عقایدی نزدیک به بازار را دارم.
5- من به آزادی خود نسبت به تغییر احساسات نسبت به تجارب و خاطرات منفی گذشته، باور دارم.
6- من میتوانم باورهای ذهنی خود را مورد بازبینی قرار دهم.
7- برای من هیچ باوری در مورد معاملهگری با اهمیتتر از واقعیتهای فعلی نیستند.
8- باورهای من نسبت به شرایط تغییر میکند.
تهیه کردن فهرستی به این شکل به فرد در رسیدن به باورهای نزدیک به بازار کمک بسزایی میکند. البته که صرفاً نوشتن و تهیه این لیست کافی نیست و فرد باید با انجام دادن آن لیست، روزبهروز پیشرفتی در باورهای خود ببیند. برای ارزیابی درست باورها، باید بهگونهای به باورهای خود نگاه کنید که گویا متعلق به شخص دیگری است. در این صورت میتوانید بدون تعصب نسبت به باورهای خود قضاوت کنید.
همچنین در این مسیر تغییر باورها و عقاید، هرچقدر از خود توقع کمتری داشته باشید، احتمالاً بهتر و سریعتر پیشرفت خواهید کرد و داشتن توقع بیجا باعث به وجود آمدن ترس در فرد میشود. کمتوقعی به فرد کمک میکند تا هر مقدار از کار انجامشده باشد، از عملکرد خود راضی بوده و احساس رضایت به فرد دست دهد.
خلاصه:
معامله گر منضبط به معنی تغییر آگاهانه محیط ذهنی و باورهای ذهنی است. این تغییر آگاهانه به فرد کمک میکند تا با دردهای ناشی از حذف یک باور قدیمی، بهراحتی کنار بیاید. در این مسیر تغییر عقاید و محیط ذهنی، 2 روش پیشنهاد میشود.
روش 1 در واقع تغییر آگاهانه باورهای غیر مرتبط با بازار است. یعنی فرد باورهای که باعث منفعل شدن وی، باعث ضرر کردن و… میشود را بهصورت آگاهانه کنار بگذارد و به سمت باورهای متضاد با این باورها حرکت کند. روش 2 نوشتن باورهای همجهت با بازار است. نوشتن به فرد کمک میکند تا باورهای ذهنی با چالش روبهرو شوند و دستخوش تغییرات شوند چرا که باور از محیط ذهنی به محیط فیزیکی منتقل شده و ملموستر و قابل درک است.
فرد برای شروع تغییر میتواند با نوشتن فهرستی از کارهای که علاقهای به انجام آن ندارد شروع کند و با انجام آن کارها، انرژی مثبت به ذهن خود ارسال کند و رفتار خود را تغییر دهد. همچنین اعتقاد داشتن به تواناییهای خود در تغییر کردن، کمک بسزای به فرد میکند.
سوالات متداول
1- معامله گر منضبط به چه معنی است؟
معامله گر منضبط کسی است که با انتخاب خود، باورهای غیر مرتبطش با بازار را حذف کرده و سپس به ایجاد باورهایی همجهت با بازار اقدام میپردازد.
2- چگونه میتوان تبدیل به معامله گر منضبط شد؟
از 2 راه میتوان تبدیل به معامله گری منضبط شد، اول اینکه فرد میتواند با انتخاب آگاهانه شروع به تغییر عقاید، باور و رفتار خود کند و با استمرار این مورد پا در مسیر منضبط شدن قرار دهد، دوم اینکه فرد میتواند با نوشتن باورهای متضاد خود و جایگزین کردن این باورها، تبدیل به معامله گر منضبط شود.
کلمات کلیدی :
آموزش بورس، روانشناسی بازار، دوره روانشناسی معامله گری، روانشناسی معامله گری، رفتار پول، روانشناسی مالی، چارچوب فکری، اقلیت برنده، سود مستمر، خطاهای روانشناختی، چرخه های پولی، کنترل ترس درمعامله گری، کنترل طمع در معامله گری، محیط ذهنی، انرژی ذهنی، مدیریت معاملات، تئوری انتظار، معامله گری، بازارهای مالی، بورس، فارکس، محیط بیرونی، محیط روانی، رفتار قیمت، کریپتو، روانشناسی کریپتو، روانشناسی فارکس، روانشناسی بورس
Financial psychology, risk management ,Trades management, psychology, psychology of trading, mental environment, behavioral finance, ostrich effect, psychology of market, cognitive biases, frame of mind, Easy trading, money cycle, Expectancy theory
ممنونم از شما عالی بود
خواهش میکنم 🙏