بلاگ Live TSE

چارچوب فکری – روانشناسی معامله گری

1401-07-21 مجتبی لطیفی

روان شناسی معامله گری

مقدمه

تربیت افراد در کودکی و آموزش یکسان مردم و سرکوب فردیت هر شخص، باعث شده است که افراد به سمت چارچوب فکری یکسان سوق پیدا کرده‌اند. درحالی‌که هر شخص یک سری چارچوب فکری و اصول فکری خاص خود را دارد و با تبدیل کردن هر فرد به عنوان «آجری برای دیوار» موجب دور شدن از فردیت هر شخص شده است. به‌طوری‌که حتی اگر فردی در مسیری که به‌ اجبار قرار گرفته موفق نیز شود، اما به دلیل نداشتن علاقه به آن شغل باعث از دست دادن عزت‌ نفس خود می‌شود. در این مقاله که از سلسه مباحث روان شناسی معامله گری می باشد، به چارچوب فکری و نحوه ساخت یک چارچوب فکری خواهیم پرداخت.

چارچوب فکری چیست؟

چارچوب فکری، در واقع برداشت معنا دار افراد، از اتفاقات عادی و روتین عادی زندگی است. معامله گران با برداشت های معنا دار، از الگوی رفتاری قیمت، به چارچوب فکری همگام با بازار دست پیدا میکنند. این چارچوب فکری باعث میشود تا معامله گران، به راحتی رفتار بازار را درک کنند که نیازمند تجربه و فعالیت متداوم در بازارهای مالی است.

همچنین چارچوب فکری، به افراد و معامله گران، در مدل سازی رفتار قیمت و آسان تر کردن رفتار قیمت کمک میکند. به عنوان مثال، الگوی رشد و سپس اصلاح بازار بورس در سال 92 با سال 99 یکسان بود و معامله گری که در بازار به صورت متدوام فعالیت داشته، میتوانست بر اساس چارچوب فکری خود، از بازار به موقع خارج شود.

چرا تغییر چارچوب فکری لازمه موفقیت در بازار است؟

محیط بازار با محیط جامعه کاملاً از هم مجزا هستند و در واقع برای ماندگاری در بازار باید یک سری اصول و چارچوب فکری جدیدی فرا گرفت. یعنی تفکری که در جامعه وجود دارد و باعث حرکت روبه‌جلو و بعضاً موفقیت نیز می‌شود، در بازار جایی ندارد و علاوه بر موفقیت باعث می‌شود که حتی ضررهای سنگین نیز معامله‌گر متقبل شود. 

معمولاً در جامعه دیده‌ شده است که عده‌ای در زندگی شخصی خود به موفقیت‌های بزرگی رسیده‌اند و عزت‌ نفس بالایی نیز دارند و قشر دیگری از مردم در رسیدن به موفقیت ناکام بودند، که تفاوت اصلی این 2 قشر جامعه، در نوع تفکر و چارچوب ذهنی و دیدگاه متفاوت خود است که باعث شکوفایی استعدادهای خود شده است که با غلبه بر باورهای قدیمی خود، باعث کنار گذاشته شدن برخی از رفتارهای اشتباه خود شده‌اند. (یک مقاله با عنوان اقلیت برنده ها و اکثریت بازنده ها در وبسایت منتشر شده که مطالعه آن خالی از لطف نیست)

در واقع باید چارچوب فکری جدیدی را فرا گرفته و آن را استفاده کرد و حتی باورهای که عمیقاً بر آن‌ها اعتقاد و اجبار دارید را مورد بازپرسی قرار داده و دوباره آن باور را در چارچوب فکری جدیدی که فرا گرفته اید، بالا پایینی کرده و دوباره تصمیمی راجب آن باور خود بگیرید.

بازارهای مالی پویا هستند و هرلحظه معامله‌گر را دعوت به چالشی می‌کنند که فرد با اکتساب الگوی فکری جدید نباید حس امنیت را از دست بدهد. بلکه باید به بازار به دید محیطی رقابتی نگاه کرده و همیشه در ذهن خود نه طرف خریداران باشد و نه طرف فروشندگان بلکه باید تقابل هر دو گروه را در ذهن خود تصور کند. این‌گونه باور باعث می‌شود که از حرکات بازار غافلگیر نشود، زیرا در گذشته تقابل هر دو گروه را در ذهن خود تصور کرده است.

به عناون مثال در بسیاری از مشاغل مبلغ حقوق ثابتی در نظر گرفته‌شده است که با کار و زمان بیشتر این مبلغ تغییر می‌کند، اما برای یک معامله‌گر کار، زمان و پاداش چیزی بی‌معنی است. زیرا می‌تواند با تصمیمی درست و به‌موقع ظرف چند دقیقه با سودی غیرمنتظره‌ای مواجه شود که برای آن سود صرفاً یک سری عملیات ذهنی انجام داده است.
توجه نکردن به تفاوت‌های ساختاری باعث می‌شود که معامله‌گر در تلاش باشد تا سودی که کسب کرده است را دوباره به بازار برگرداند، زیرا کاری را انجام نداده و خود را لایق آن سود نمی‌داند!

یکی از خطاهای چارچوب فکری که در ذهن جامعه فعلی وجود دارد، این است که انتظار هیچ پولی که بدون کار به آن رسیده‌اند را ندارند و صرفاً فکر می‌کنند که با کار و زمان بیشتر مبلغی که به آن می‌رسند را افزایش می‌دهند. درحالی‌که کار و تایمی که برای فعالیتی اختصاص می‌یابد باید هوشمند باشد.

چگونه بر اساس چارچوب فکری، در یک وضعیت هیجانی بهترین تصمیم باید گرفته شود؟

یک الگوی فکری مناسب علاوه بر ارائه تعریف درست و قابل‌ درک از رفتار بازار، می‌تواند در گرفتن تصمیم درست، بهترین کمک را به معامله‌گر بکند و حتی می‌تواند از اخذ تصمیم‌های هیجانی نیز جلوگیری کند. رفتارهای مبتنی بر تربیت اجتماعی منجر به بروز رفتارهای هیجانی، عجولانه و بدون فکر می‌شود. به‌خصوص زمانی که فرد مجبور به گرفتن تصمیمی شود که آن تصمیم موجب از دست دادن کامل دارایی می‌شود. فرصتی ندارید تا تصمیم خود را در چارچوب فکری جامعه بگیرید زیرا این اصول با اصول بازار در تناقض است.
برخی از اشتباهات تصمیم‌گیری به الگوی فکری جامعه مربوط است که با شناخت آن‌ها می‌توانید از تکرار آن جلوگیری کنید.

چارچوب فکری به معامله گر چه کمکی میکند؟

اجتناب از حد ضرر، خارج نشدن از معامله‌ای در ضرر، تعین و تکلیف برای بازار، توجه نکردن به پتانسیل بازار، انتقام‌جویی از بازار، رعایت نکردن استراتژی معاملات شخصی، تحلیل قیمت و معین کردن موقعیت ورود و وارد نشدن در موقعیت مناسب، اعتماد نداشتن به تحلیل خود، عدم توانایی در کسب سود، هر یک از این مشکلات علت خاصی دارند که هرکدام ریشه در چارچوب فکری فرد دارد که می‌توان آن را تغییر داد.

هر نوع تفکر به یک سری رویکردها در رابطه با اهداف و چالش‌های پیش رو نیاز دارد که هرکدام تکنیک‌هایی دارند که می‌توان با رعایت آن قبل از ارتکاب اشتباه، از آن جلوگیری کرد. «نگاه مثبت به هدف، تمرکز بر مهارت‌ها و یادگیری اصول معامله‌گری نه تمرکز به کسب پول، قبول کردن ضعف خود، معین بودن میزان حدضرر، عمل کردن به تحلیل شخصی، شناور بودن برخی از قوانین مانند حدسود، نگاهی بی‌طرف به بازار، عمل بر اساس درک شخصی از بازار» با رعایت هر یک از این تکنیک‌ها می‌توانید مشکل معامله‌گری خود را حل کرده و گامی روبه‌جلو در معامله‌گری خود بردارید.

معامله گر برای داشتن استراتژی معاملاتی اول باید چارچوب فکری هم جهت با بازار داشته باشد. وقتی معامله‌گر به استراتژی معاملاتی دست پیدا می‌کند، آن استراتژی مانند یک چراغ، راهنمایی‌هایی در جهت بازار می‌کند. درصورتی‌که معامله‌گر استراتژی نداشته باشد، مانند چوبی در دریا نمی‌داند به کدام سو و چرا می‌رود. درحالی‌که استراتژی معاملاتی در بازار علاوه بر نشان دادن روند بازار به‌صورت خودکار، معامله‌گر را با بازار یک‌ جهت می‌کند. همچنین یک چارچوب فکری درست به معامله‌گر اجازه می‌دهد که استراتژی های معاملاتی خود را اولویت بندی کند.

تطبیق دادن یک مدل ذهنی ثابت در کسب‌ و کارهای دیگر یک نمونه از خطاهای روانشناختی از معامله‌گران است، زیرا هر کسب‌ و کاری نیاز به مهارت‌ها و چارچوب فکری خاص دارد، یعنی نمی‌توان یک الگوی فکری را برای همه فعالیت‌ها استفاده کرد. معمولاً به این نکته توجه نمی‌شود که هر کسب‌ و کاری چارچوب فکری خود را دارد. یعنی نمیتوان از یک چارچوب فکری در همه کسب‌ و کارها استفاده کرد.

اعتقاد به اینکه معامله‌گری آسان است، یکی از دلایل اصلی بروز توقعات نا به‌جا از بازار است. می‌توان گفت معامله‌گران هیچ‌گاه قبل از ضرر کردن به سودی که در نظر دارند نمی‌رسند و هیچ‌گاه قبل از شکست خوردن، از مراحل اولیه رشد عبور نمی‌کنند.

خلاصه:

نوع آموزش افراد در کودکی باعث شده است که افراد مدل ذهنی یکسانی داشته باشند، که این نوع تفکر در بازارهای مالی جایی ندارد. بدین ترتیب اگر شخصی میخواهد جزو اقلیت برنده در بازار باشد باید یک سری اصول و مدل ذهنی خود را عوض کرده و یک سری از عقاید و اعتقادات خود را در چارچوب فکری جدید خود مورد بازپرسی قرار دهد، که باعث می‌شود شخص از چارچوب فکری جدید به استراتژی معاملاتی رسیده و سپس بتواند آن استراتژی ها را اولویت بندی کند و در زمان درست و به موقع بهترین تصمیم را بگیرد.

سوالات متداول

1- چگونه میتوان چارچوب فکری همگام با بازارهای مالی به دست آورد؟

چارچوب فکری، در واقع مدل سازی ذهنی است. ذهن انسان با ارتباط دادن اطلاعات به یک دیگر، مدل سازی میکند تا بتواند آسان تر درک کند. معامله گر برای اینکه بتواند چارچوب فکری همگام با بازار داشته باشد، بایستی تحرکات بازار را با دقت بررسی کند تا بتواند به این مهم، دست پیدا کند.
همچنین چارچوب فکری با وجود مزایای که دارد، در صورتی که ذهن انسان به اشتباه به اطلاعات ارتباط دهد، به خطاهای روانشناختی دچار میشود که باید به آن آگاه بود.

2- چارچوب فکری همگام با بازار، به معامله گر چه کمکی میکند؟

چارچوب فکری به معامله گر کمک میکند تا بتواند حرکات بازار را به سادگی و آسان تر درک کند تا بتواند از فرصت های معاملاتی ایجاد شده، نهایت استفاده را ببرد.

مطالب مرتبط

رصد تخصصی سهامدار عمده رصد تخصصی سهامداران عمده – آموزش فیلترنویسی

1403-09-01 تیم LIVE TSE

جمع آوری صف فروش, فیلترنویسی, آموزش فیلترنویسی رصد جمع آوری صف فروش- آموزش فیلترنویسی

1403-09-01 تیم LIVE TSE

نظم و انضباط در معامله گری نظم و انضباط در معامله گری – روانشناسی معامله گری

1403-05-11 مجتبی لطیفی

5 21 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زهرا مردانی
میهمان
زهرا مردانی
1 سال قبل

ممنون بابت مطالب مفیدتون

علی
میهمان
علی
1 سال قبل

کاربردی و از نیاز های فعالیت تو بازار بود.