1403-09-01 تیم LIVE TSE
سود مستمر در بازارهای مالی – روانشناسی معامله گری
1401-12-12 مجتبی لطیفی
مقدمه
معاملهگر چگونه میتواند در بازارهای مالی به سود مستمر برسد؟ برای تبدیل شدن به معاملهگر حرفهای، با بازدهی ثابت چه راهکار های پیشنهاد میشود؟ هدف اصلی معاملهگران در بازارهای مالی چیست؟
از آنجایی که رسیدن به سود مستمر، هدف ساده ای نیست، معاملهگر علاوه بر اینکه باید به سطح بالای از سواد مالی برسد، باید بتواند در زندگی معاملاتی خود نیز یک سری عنصرهای مهم را رعایت کند تا بتواند به سود مستمر از بازار برسد که شامل سیستم، شخصیت و رفتار معاملاتی است.
هرچند کسب سود مستمر از بازار ساده نیست، اما با آموزش درست و گام برداشتن در مسیری که با شخصیت فرد تطابق داشته باشد، میتوان این مسیر را نسبتاً هموار کرده و به سود مستمر از بازارهای مالی رسید.
سیستم معاملاتی برای سود مستمر
اولین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر از بازارهای مالی داشتن استراتژی معاملاتی در بازار است. انواع مختلفی از ابزارهای تحلیل بازار وجود دارد که معاملهگر میتواند از آن استفاده کند، تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، تابلو خوانی و… .
فرد برای اینکه بتواند به استراتژی معامله دست پیدا کند، باید در مرحله اول به یک چارچوب فکری درست از بازار برسد. سپس در راستای این چارچوب فکری، برای معاملات خود استراتژی تعریف کند. (خواندن مقاله چارچوب فکری توصیه میشود)
همچنین فرد باید به ابزارهای تحلیل بازار شناخت داشته باشد، تا بداند که کدام ابزار با فردیت و شخصیت فرد مطابقت دارد. زمانی که معاملهگر ابزار مورد استفاده در بازار را با شخصیت خود منطبق میکند، باعث میشود که با شور و هیجان و انگیزه بیشتری در راستای این ابزار به مطالعه و تحقیق بپردازد، و بتواند همهچیز را در مورد چارچوب فکری و استراتژی خود بداند.
البته به این معنی نیست که نمیتوان بدون استراتژی معاملاتی و چارچوب فکری منطبق با بازار، در بازارهای مالی به سود رسید؛ چرا که اینها سودهای گذارا هستند و برای کسب سود مستمر، باید استراتژی معاملاتی داشت.
همچنین معاملهگر پس از ساخت استراتژی و مطالعه راجع به آن باید گام در مسیر تضمین استراتژی بردارد. یعنی بهگونهای نباشد که با کوچکترین کاهش قیمت دست به تغییر استراتژی بزند؛ اغلب در معاملهگران دیده شده است که با کم صبوری و ناتوانایی دست به تغییر استراتژیهای خود میزنند، درحالی که باید استراتژی را یاد گرفت و به آن چسبید و عوض نکرد.
درصورتی که معاملهگر استراتژی درستی را انتخاب کرده باشد و در مسیر درستی آموزش دیده باشد و به مهارت کافی در این زمینه رسیده باشد. باید با صبوری نتایج استراتژی را دنبال کند تا به معاملهگری باثبات تبدیل شود، که میتواند به کلیت بازار تسلط داشته باشد و به سود مستمر برسد.
دومین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر داشتن برنامه معاملاتی است. یعنی هر فردی باید با آگاهی از شرایط، یک برنامه معاملاتی آماده کند و استراتژیهای خود را بر پایه آن برنامهریزی کند.
برنامه معاملاتی میتواند شامل نقطه ورود، نقطه خروج، مدیریت معاملات، نوع بازار، تایم فریمها و… باشد؛ پس از آنکه معاملهگر به یک برنامه معاملهگری درستی دست یافت، باید در مرحله دوم شروع به هدفگذاری کند؛ اهداف کوتاهمدت، اهداف بلندمدت و…. در واقع برنامه معاملاتی دفترچه راهنمای شخص برای معاملات است.
اگر چه انجام این کارها زمانبر و طولانی خواهد بود، ولی باعث میشود فرد تبدیل به معاملهگری با بازدهی ثابت شود. زیرا برنامه ریزی و اجرای برنامه به فرد کمک میکند تا از معاملات در ناحیه مقاومتی خود داری کند. مجموعهای از قوانین معاملاتی که مطابق با شخصیت فرد است به فرد در رسیدن به سود ثابت و مستمر کمک میکند.
البته به این معنی نیست که نمیتوان بدون داشتن برنامه معاملاتی در بازارهای مالی به سود مستمر رسید، چرا که برخی از معاملهگران، برنامه معاملاتی را تبدیل به یک روتین معاملاتی کردهاند و نیاز نیست، قبل از هر معاملهای آن را دوباره بررسی کنند و در واقع تبدیل به ملکه ذهن شده است.
سومین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر داشتن چک لیست قبل از معامله است، که با یک برنامه معاملاتی که بهدرستی تهیه شده، به دست میآید.
چک لیست مانند آخرین بررسی از شرایط سهم است که به شخص اجازه میدهد، برای بار آخر تمام شرایط را مرور کرده و وارد معامله شود. چک لیست میتواند شامل حجم معاملات، قدرت خریدار، سطوح قیمتی و… باشد.
چک لیست معاملاتی یک فرآیند دقیقتر با جزئیات خاص است که باید بهسادگی قابلاجرا باش. یک چک لیست باید همه مراحلی که قبل از معامله انجام میشود را شرح دهد. چرا که اکثراً معاملهگران میداند باید قبل از وارد شدن به معامله چه کنند ولی ممکن است فراموش یا نادیده گرفته شود.
چهارمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر انجام دادن معاملات است. زمانی که معاملهگر یک استراتژی معاملاتی، برنامه معاملاتی و چک لیست را آماده کرده است، باید یاد بگیرد که معاملات را بر اساس قوانین مشخصشده خود، با کمترین تردید و احساساتی انجام دهد.
زمانی که معاملهگر بخواهد در انتخاب سهم دچار شک و تردید شود یا بخواهد برنامه معاملاتی خود را دور بزند، به ناچار برخی از سهمها را از دست خواهد داد. با توجه به آنکه از برنامه معاملاتی خود چشمپوشی کرده است، در سیستم معاملاتی خود یک ناسازگاری و ناهماهنگی را ایجاد خواهد کرد. با ایجاد چنین ناهماهنگی در معاملات خود نمیتواند بهطور دقیق عملکرد سیستم معاملاتی خود را ارزیابی کند.
به عنوان مثال، اگر شخصی شروع به معامله با استراتژی خود کرده است، و سپس آن را بهینه کرده و لگ های استراتژی را برطرف کرده و یک چک لیست از استراتژی خود نوشته است. حال باید با استفاده از خروجی استراتژی به معامله بپردازد. در صورتی که به معامله اقدام نکند، تبدیل به شخصی منفعل در بازار شده است.
همچنین افراد در معاملات میدانند که برخی از معاملهها سخت و برخی نسبت به دیگری آسان است، اما معاملهگران قبل از ورود به معامله هرگز نمیتوانند بداند که کدام یک سخت یا آسان خواهد بود. پس معاملهگر باید با پیروی از سیستم معاملاتی خود و اجرای تمام چک لیست، حتی معاملاتی که به نظر سخت میآیند را نیز انجام دهد.
پنجمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر در بازارهای مالی داشتن سواد مالی است. اکثر افرادی که در بازارهای مالی فعالیت میکنند، بیشتر به دنبال نرخ برد (win rate) استراتژی معاملاتی خود هستند. اما مهمترین عامل در رسیدن به سود مستمر تمرکز بر روی میزان ریسکی است، که برای سود معاملات انجام میشود.
اکثراً بر این باور هستند که داشتن سیستم معاملاتی با نرخ برد بالا به میزان سودی که از بازار کسب میشود ارتباط دارد. ولی اصلیترین موضوع در کسب سود از بازار که توسط اغلب معاملهگران نادیده گرفته میشود، ریسکی است که بر میزان سود میکند. هرچه مقدار ریسک به سود بیشتر باشد احتمال اینکه معامله با موفقیت بسته شود کمتر است و هر چه مقدار ریسک به سود کمتر باشد، احتمال اینکه معامله با موفقیت بسته شود، بیشتر است.
به عنوان مثال، استراتژی با نرخ برد 60 درصد، و با ریسک به ریوارد 1به2 بازدهی کمتری، نسبت به استراتژی با نرخ برد 50درصد و با ریسک به ریوارد 1به 4 دارد.
بسته به شخصیت معاملهگری، شخص باید انتخاب کند که ترجیح میدهد نرخ برد بیشتری داشته باشد با سود کم، یا نرخ برد کمتری داشته باشد با سود بیشتر، شخص باید انتخاب کند که کدام ویژگی برای فرد مطلوب است و بر اساس آن، سیستم معاملاتی خود را بهینه کند.
ششمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر در بازارهای مالی ثبت نتایج معاملات است. معاملهگر باید یک ژورنال معاملاتی داشته باشد و همه معاملاتی که انجام داده است را با تمام جزئیات در آن ثبت کند، تا آخر بتواند برآیند سیستم معاملاتی خود را به دست بیاورد. تا ببیند در مسیری که قرار گرفته است، درست بوده یا غلط، تا بتواند عملکرد خود را ارزیابی کند.
اگر معاملهگر برای ثبت نتایج معاملات خود وقت نگذارد، نمیتواند مشکل معاملاتی خود را یافته و آن را برطرف کند، تا بتواند نتایج معاملات خود را بهتر کند.
زمانی که فرد نتایج معاملات خود را ثبت میکند میتواند با نقاط قوت خود آشنا شده و آنها را ارتقا دهد و با فهمیدن نقاط ضعف و با تقویت کردن این مورد به سود مستمر و ثابت برسد.
بهعنوان مثال، ثبت نتایج دو استراتژی متفاوت، به معاملهگر این اجازه را میدهد، که بتواند با آگاهی از میزان ریسک و نرخ برد هر استراتژی، آن را انتخاب کرده و بر اساس آن استراتژی پیش رود. در مرحله بعدی میتواند با ثبت نتایج استراتژی انتخاب شده، استراتژی را بهینهتر کرده و ریسک کمتری را برای سود بیشتر انجام دهد.
البته نیاز هم نیست شخص برای ثبت معاملات خود از ابزارها و نرمافزارهای حرفهای استفاده کند. بلکه روی یک کاغذ نیز میتواند آن را نوشته و نتایج را بهدرستی دنبال کند. صرف اینکه این موضوع را انجام داده است و بلافاصله پس از معامله آن را ثبت کرده است، میتواند نتایج مطلوبی داشته باشد.
شخصیت معاملاتی برای سود مستمر
هفتمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر در بازارهای مالی داشتن روتین روزانه است. جدا از فعالیتهای مالی، اگر شخصی روتین و برنامه روزانه داشته باشد، میتواند بهدرستی در زمان صرفهجویی کرده و فعالیتهای خود را بر اساس آن انجام دهد. زیرا نوشتن فعالیتهای روزانه به شخص اجازه میدهد، تا با ذهنی آرام کارها را دنبال کند. این موضوع توسط روانشناسان و پژوهشگران پیشنهاد شده است.
انجام یک سری فعالیتها بهطور منظم میتواند تأثیر مثبتی بر وضعیت ذهنی فرد داشته باشد. هنگامیکه یک روتین روزانه در مورد معاملات ایجاد میشود، شخص میتواند با ذهنی آرام و تمرکز بالا شرایط بازار را دنبال کرده و از موقعیتهای مناسب استفاده کند.
همچنین داشتن روتین روزانه باعث میشود که فرد بداند چه زمانی، زمان مناسب برای انجام چه فعالیتی است و در انجام فعالیتهای دیگر تمرکز کافی داشته باشد و نگرانی از خلل در برنامه نداشته باشد.
هشتمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر از بازارهای مالی داشتن رفتاری شناور است. بازارهای مالی پویا هستند و روزانه در حال تغییرند، پس شخص باید خود را با تمام شرایط وفق دهد و آماده تغییر باشد و برای دستیابی به نتایج بهتر، باید استراتژیهای متفاوتی را در بازار استفاده کند.
زمانی که بازار علاقه به رشد نشان میدهد باید موقعیتهای مناسب با آن داشت و بلعکس، زمانی که بازار علاقه به اصلاح دارد نیز منطقی است با رویکرد درست، موقعیتهای معاملاتی را همسو با بازار قرار دهد. در بازارهای مالی بهترین استراتژی وجود ندارد و صرفاً معاملهگر باید شرایط بازار را بررسی کند و سیستم معاملاتی خود را با شرایط بازار هماهنگ کند.
همچنین یکی از مهمترین مشکلاتی که معاملهگران با آن مواجه هستند، تحمیل تحلیل شخصی است. یعنی بازار اگر نزولی است میخواهند صعودی شود و… درحالیکه این گونه نیست. باید بهجای مقابله با روند بازار، با روند دوست بود، تا بتوان به سود مستمر رسید و از روندهای بازار حداکثر سود را بر اساس تئوری انتظار کسب کرد.
رفتار معاملاتی برای سود مستمر
نهمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی و سود مستمر در بازارهای مالی آشنا بودن با ماهیت بازار است. معاملهگر باید بداند که وظیفه وی در بازار کنترل بازار نیست، بلکه کنترل ریسک و کنترل رفتار شخصی بر اساس شرایط بازار است.
آن چیزی که معاملهگر باید در بازار انجام دهد، مدیریت ریسک خود بر اساس رویدادها و شرایط بازار و واکنش مناسب به آن است. اکثر معاملهگران بیش از حد بر کسب سود در بازار متمرکز هستند و نمیتوانند موضوع مدیریت ریسک را جدی بگیرند و تا زمانی که اتفاق خاصی در بازار رخ نداده است، هیچ علاقهای به مدیریت ریسک در معاملات ندارند.
به عنوان مثال، افزایش نرخ بهره، افزایش تورم، افزایش هزینه شرکتها و… جزو ریسکهای هستند که همواره بازار را تهدید میکنند. از سوی تصمیمگیریهای دولتی نیز ریسک دیگری است که بازارها به آن واکنش نشان میدهند. حال برای مدیریت ریسک، فرد باید بهدرستی با اتفاقهای که افتاده است، بهترین عملکرد را از خود نشان دهد.
همچنین در بازارهای مالی ریسکهای متفاوتی وجود دارد؛ ریسک امنیت حساب، ریسک رویدادهای بازار، ریسک سیاسی و… معاملهگر باید فهرستی از انواع ریسکهای ممکن که در بازار وجود دارد داشته باشد و بر اساس آنها میزان ریسک خود را مدیریت کنند.
دهمین عنصر در رسیدن به نظم معاملاتی سود مستمر از بازارها، بازی با مؤلفهها است. بازارهای مالی پویا و شناور هستند و روزانه اطلاعات جدیدی را مطلوب خود میدانند. به این علت معاملهگر برای اینکه بتواند برآیند معاملاتی مثبت داشته باشد، باید استراتژیهای خود را با بازار در یک راستا قرار دهد. یعنی زمانی که بازار روند صعودی دارد، یک تنظیمات برای استراتژی خود داشته باشد. زمانی که بازار رنج است، باید یک سری تنطیمات دیگر برای استراتژی خود داشته باشد.
بهعنوان مثال، زمانی که بازارهای مالی در رکود هستند، احتمال رشد سهم با مؤلفههای نهچندان قوی وجود دارد، درصورتیکه همان مؤلفهها در یک بازار پر رونق، باعث رشد سهم نخواهد شد. بنابراین باید بر اساس شرایط کلی بازار، مؤلفهها را متناسب با بازار قرار داد.
همنین معاملهگر باید بتواند با هر نوع بازاری کنار بیاید و تنظیمات استراتژی خود را مرتب سازد تا بتواند به سود مستمر برسد. زیرا که بازار روزانه در حال تغییر است و باید به این نکته نیز توجه داشت که تنظیمات نباید اکثریت بازار را پوشش دهد بلکه باید به اقلیت بازار محدود شود. زیرا که تعداد معاملات بالا از فرد معاملهگری حرفهای نمیسازد، بلکه کیفیت معاملات و سود دهی از فرد معاملهگری حرفهای میسازد.
خلاصه:
برای اینکه شخصی بتواند در بازارهای مالی به نظم معاملات و با تکرار آن سود مستمر کسب کند باید به سه عامل اصلی در رسیدن به این هدف که شامل سیستم معاملاتی، رفتار معاملاتی و شخصیت معاملاتی است برسد. زیرا این عوامل باعث میشود که شخص از مشکلات رفتاری در امان باشد و زمانی که بر اساس سیستم معاملاتی خود عمل میکند که بر اساس شخصیت خود ساخته است، بدون ترس معامله میکند و با کسب سود باعث افزایش اعتماد به نفس خود میشود و باعث میشود بازارهای مالی برای فرد معاملهگر جذابتر به نظر برسد و درنهایت شخصیتی مبنی بر بازار به دست آورد.
سوالات متداول
1- چگونه میتوان به سود مستمر در بازار های مالی رسید؟
برای اینکه شخصی بتواند در بازارهای مالی سود مستمر برسد باید به سه عامل اصلی در رسیدن به این هدف که شامل سیستم معاملاتی، رفتار معاملاتی و شخصیت معاملاتی است برسد. زیرا این عوامل باعث میشود که شخص از مشکلات رفتاری در امان باشد و زمانی که بر اساس سیستم معاملاتی خود عمل میکند که بر اساس شخصیت خود ساخته است، بدون ترس معامله میکند و با کسب سود باعث افزایش اعتماد به نفس خود میشود و باعث میشود بازارهای مالی برای فرد معاملهگر جذابتر به نظر برسد و درنهایت شخصیتی مبنی بر بازار به دست آورد.
2- تفاوت رفتار معاملاتی و شخصیت معاملاتی در چیست؟
شخصیت معاملاتی، بیشتر بر روی رفتار های که معامله گر از خود نشان میدهد متمرکز است، این رفتار های میتواند خارج از محیط بازار باشد.
رفتار معاملاتی، بیشتر بر روی رفتار های معامله گر از خودش در محیط بازار نشان میدهد متمرکز است.
کلمات کلیدی:
آموزش بورس، دوره روانشناسی معامله گری، روانشناسی معامله گری، روانشناسی بازار، رفتار پول، روانشناسی مالی، چارچوب فکری، اکثریت بازنده، سود مستمر، خطاهای روانشناختی، اثر دانینگ کروگر، اثر شتر مرغی، چرخه های پولی، کنترل ترس درمعامله گری، کنترل طمع در معامله گری، مدیریت معاملات، تئوری انتظار، معامله گری، بازارهای مالی، بورس، فارکس، کریپتو، روانشناسی کریپتو، روانشناسی فارکس، Financial psychology, risk management ,Trades management, psychology, psychology of trading, behavioral finance, ostrich effect, cognitive biases, frame of mind, Easy trading, money cycle, Expectancy theory
آقای لطیفی در مورد انتخاب سهم یا واچ لیست چیزی ذکر نکردید. این که باید تو کل سهم ها دنبال سیگنال ورود از استراتژی بگردیم یا یکسری سهام خاص رو انتخاب کنیم و فقط در اونها منتظر سیگنال باشیم؟
با سلام،
انتخاب سهم و واچ لیست، به خروجی استراتژی معاملاتی برمیگرده.
یعنی معامله گر برای اینکه به سود مستمر برسه در قدم اول باید سیستم معاملاتی داشته باشه که استراتژی معاملاتی هم بخشی از این سیستم هست.
و در گام بعدی بر اساس خروجی استراتژی عمل کنه که ممکنه این خروجی برای نوسان گیری مناسب باشه یا خروجی برای میان مدت مناسب باشه که بر اساس استراتژی میتوان به این موضوع دست یافت.
ممنون عالی بود